جدول جو
جدول جو

معنی نفقه دادن - جستجوی لغت در جدول جو

نفقه دادن
(یِ گَ دی دَ)
متکفل معاش دیگری شدن. هزینۀ معاش دیگری را تعهد کردن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از وفق دادن
تصویر وفق دادن
مطابقت دادن، سازش دادن
فرهنگ فارسی عمید
(خَ شُ دَ)
تصدق. (مصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (دهار). تزکی. (تاج المصادر بیهقی). چیزی در راه خدا دادن: چندان صدقه دادند که آن را اندازه نبود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 517). رجوع به صدقه شود
لغت نامه دهخدا
(غُصْ صَ / صِ دَ)
در مدارس، پس از رسیدگی به تکالیف یا تصحیح اوراق امتحانی شاگرد با گذاشتن نمره ای درجۀ معلومات و کار او را مشخص کردن
لغت نامه دهخدا
(عِ تَ)
دستور دوا و غذا دادن طبیب بیمار را
لغت نامه دهخدا
(عَ سَ / سِ تَ)
متاعی را به مهلت فروختن. جنس را تحویل مشتری دادن و قیمتش به مهلت و در آینده گرفتن. نسیه فروختن. نسیه فروشی:
به نسیه مده نقد اگرچند نیز
به خرما بود وعده و نقد خار.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
(یِ گَ تَ)
انفاق. (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان القرآن). هزینه کردن. خرج کردن. (یادداشت مؤلف) : و صد درم نفقۀ عیال خویش کردی. (قصص ص 150). پس ایشان را گفت که هر سال سهم او را ده یک غله جمع کنند و به وی دهند تا بر خود و عیال نفقه کردی. (قصص ص 29). مال و عمر خویش در مرادهای این جهانی نفقه کند. (کلیله و دمنه). او را صد دینار بخشد تا نفقه کند. (گلستان سعدی)
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ دَ)
سود رساندن. فایده دادن:
باران بی محل ندهد نفع کشت را.
صائب (از آنندراج).
، بهره دادن. سود پول به طلبکار رباخوار دادن
لغت نامه دهخدا
تصویری از صدقه دادن
تصویر صدقه دادن
چیزی در راه خدا دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیقه دادن
تصویر لیقه دادن
لیق دان. توضیح این کلمه بصورت لیفه دان هم آمده
فرهنگ لغت هوشیار
فاجین دادن دستور دارویی دادن نسخه رساله یاکتابی رابکسی دادن، دستوردارویی دادن پزشک بیماررا
فرهنگ لغت هوشیار
تورتیز کردن هزینه کردن انفاق کردن خرج کردن: دیگر آنست که در فراخی نعمت نفقه کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وفق دادن
تصویر وفق دادن
سازگار کردن مطابق کردن سازگار کردن، مطابق شدن سازگار بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نفقه کردن
تصویر نفقه کردن
((~. کَ دَ))
انفاق کردن، بخشش کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وفق دادن
تصویر وفق دادن
((~. دَ))
مطابق کردن، سازگار کردن، مطابق شدن، سازگار بودن
فرهنگ فارسی معین
اگر محبوس بیند که صدقه می داد، دلیل است که آزاد شود. اگر وامدار بیند، وامش گذارده شود. اگر زندان دید، خلاصی یابد. اگر ملحدی بیند، مسلمان شود. صدقه دادن به هر نوع که باشد، دلیل بر سعادت دو جهانی است. جابر مغربی
اگر عالمی بیند که صدقه داد، دلیل است که از عمر او فائده به مردم رسد. اگر بیند پادشاه صدقه داد، دلیل که عدل او به همه کس رسد. محمد بن سیرین
دیدن صدقه داد، دلیل ایمنی و آسایش است. اگر رنجوری بیند، از رنج خلاص شود.
فرهنگ جامع تعبیر خواب